با پیاز پژوهش آشنا شوید!
این مدل در حقیقت، فرایندهای انجام پژوهش را نشان میدهد. بر اساس این مدل یک پژوهش از لایههای مختلفی تشکیل میشود که در آن هر لایه متاثر از لایه بالاتر است. این لایهها عبارتند از:
- لایۀ فلسفههای پژوهش
- لایۀ رویکردهای پژوهش
- لایۀ راهبردهای پژوهش
- لایۀ انتخاب روشهای پژوهش
- لایۀ افق زمانی پژوهش
- لایۀ شیوهها و رویههای جمعآوری دادهها.
لایۀ اول نشاندهنده جهانبینی و نوع نگاه پژوهشگر به جهان است. هر پژوهش به یک شالوده یا بنیاد برای مطالعه نیاز دارد و پژوهشگران باید از جهانبینیهایی که به صورت ضمنی در مطالعۀ خود استفاده میکنند، آگاه باشند. بر اساس این لایه نوع نگاه پژوهشگر اثباتگرا به پدیده یا شیء مورد مطالعه متفاوت از نوع نگاه پژوهشگر واقعگرا، تفسیری و عملگرا و … خواهد بود. البته هر پژوهشی ممکن است بر یک یا تعدادی از فلسفههای پژوهشی استوار باشد. در لایۀ دوم بسته به نوع جهانبینی فسلفی که پژوهشگر اتخاذ نموده است، میتواند برای مطالعۀ پدیدۀ مورد نظر از دو رویکرد قیاسی یا استقرایی استفاده نماید. در رویکرد قیاسی، فکر از طریق معلومات کلی، مجهولات جزئی را کشف میکند؛ یعنی از کنار هم گذاشتن واقعیات پذیرفته شده و استنتاج یک نتیجه از آن حاصل میشود (نتیجهگیری از کل به جزء). در این استدلال چنانچه مقدمهها درست باشند نتیجهها هم الزاماً درست خواهند بود. این رویکرد، به پژوهشگر کمک میکند تا با استفاده از نظریههای موجود پدیدههایی را که به وقوع میپیوندد پیشبینی کند. در نقطه مقابل، استدلال استقرایی یعنی رسیدن ذهن از جزء به کل.
در این رویکرد فکر با استفاده از معلومات جزئی و برقراری ارتباط بین آنها حکم کلی را استنتاج مینماید. در این رویکرد، مشاهدهها بر رویدادهای مشخصی در یک طبقه صورت میگیرد و سپس بر اساس مشاهده حوادث یا رویدادها، استنباط در مورد تمام طبقهها انجام میشود. در لایۀ سوم نیز پژوهشگر بر اساس انتخابی که در هر یک از لایههای بالاتر داشته، میتواند استراتژیهای متفاوتی را به کار برد. استراتژی یا طرح تجربی، استراتژی پیمایشی، استراتژی مطالعه موردی، استراتژی اقدام پژوهشی، استراتژی نظریۀ داده بنیاد، استراتژی قومنگاری و استراتژی مطالعات آرشیوی یا تاریخی. البته در اکثر کتابهای روش تحقیق به ویژه در زبان فارسی از این استراتژیها به عنوان روش یاد شده است، روش پیمایشی، روش قومنگاری و …. که به نظر نویسنده این کتاب، درستتر آن است که واژۀ استراتژی بهکار رود. همچنین لازم به ذکر است که برخی از استراتژیها ذکر شده در حوزۀ مطالعات کمی است و برخی در حوزه مطالعات کیفی است، که این امر اساس لایه چهارم را تشکیل میدهد. در لایۀ چهارم پژوهشگر از حیث توسل به کمیسازی رفتار پدیده مورد نظر، میتواند هر یک از روشهای کمی، کیفی یا ترکیبی را اتخاذ نماید. در روش کمی، دادههای متناسب با موضوع به صورت کمی و عددی تبدیل میشوند که دادههای کمی معمولاً از طریق پرسشنامه گردآوری میشوند.
در پرسشنامهها با استفاده از طیفهای مختلف از جمله لیکرت، بوگاردوی، ترستون و… جملات و سوالات محقق تبدیل به اعدادی میشوند که پاسخگویان با انتخاب گزینه مورد نظر در واقع عددی را به محقق ارائه میکنند و محقق از طریق این اعداد به نتیجهگیری میپردازد. در روش کیفی، دادهها نه به صورت اعداد بلکه به شکل جملات، نشانهها و علایم، رنگها، حرکات چهره و رفتار افراد و معمولاً به روشهایی مانند مصاحبه و مشاهده دادهها جمعآوری میشوند. این دادهها کمتر قابلیت تبدیل شدن به عدد را دارند، به همین علت به همان شکل که گردآوری شدهاند مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. در روشهای ترکیبی نیز بنا به نوع موضوع و پژوهش ممکن است از هر دو روش کیفی و کمی استفاده شود. لایه پنجم نیز نشاندهندۀ، مطالعۀ پدیدۀ مورد نظر در یک مقطع زمانی خاص یا در یک دورۀ زمانی طولانیتر (چند مقطعی) است. اکثر مطالعات اکتشافی، توصیفی و تبیینی که یک پدیده خاص را در یک بازۀ زمانی خاص مورد مطالعه قرار میدهند از نوع تک مقطعیاند و پژوهشهایی که دادههای مربوط به یک پدیده را در فواصل زمانی مختلف بررسی میکنند مانند مطالعات روند پژوهی، مطالعه نسلی و مطالعه پانل، از نوع پژوهشهای چند مقطعی هستند. در لایه ششم نیز پژوهشگر بسته به اینکه در لایههای بالاتر چه رویکرد، استراتژی و روشی را بهکار گرفته باشد از شیوههای مختلفی برای گردآوری و تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش استفاده میکند. مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و … از جمله شیوههایی است که برای گردآوری دادهها ممکن است مورد استفاده قرار گیرد. البته در برخی از پژوهشها ممکن است به طور همزمان از چند شیوه برای گردآوری دادهها استفاده شود.
در حقیقت بنا به این مدل، فلسفه و جهانبینی پژوهشگر، پایه و اساس پژوهش را شکل میدهد، چرا که هر یک از مراحل بعدی پژوهش از انتخاب رویکرد پژوهش تا جمعآوری و تحلیل داده بر اساس جهانبینی و نگرش پژوهشگر صورت می گیرد. از این رو، پژوهشگران میبایست در ابتدای هر کار پژوهشی، مبنای فسلفی کار و نوع نگرش و جهانبینی خود را مشخص سازند.
با جستجوهای اجمالی که در بین کتابهای روش تحقیق فارسی انجام دادم متوجه شدم که دانایی فرد و همکاران (1383) نیز بر اساس مدل ساندرز و همکاران، با اندکی تغییر مدل زیر را به عنوان مدل پیاز فرایند پژوهش ارائه کردهاند.
این مدل نیز همانند مدل بالاست با این تفاوت که سه لایه (لایه 2 و 5 و 7) به آن اضافه شده است. در لایه دوم، به چهار نوع اصلی پژوهش در حوزه علوم طبیعی و اجتماعی اشاره دارد، پژوهش بنیادی، پژوهش کاربردی، پژوهش ارزشیابی، پژوهش توسعهای. در لایۀ پنجم پژوهشگر می تواند بر حسب صبغه پژوهشی، پژوهش را از نظر مکانی به صورت آزمایشگاهی، کتابخانهای و میدانی انجام دهد. لایه هفتم نیز، نشاندهنده اهداف پژوهش است. بر اساس این لایه، هر کدام از این استراتژیها اهداف غایی خاصی دنبال میکنند. استراتژیهای کمی در پی توصیف و تبیین؛ استراتژیهای کیفی به دنبال مکاشفه و فهم؛ و استراتژیهای ترکیبی با توجه به نوع طرح، توصیف و تبیین، فهم و اکتشاف را همزمان دنبال میکند.
خلاصه کلام این که…
پژوهش بدون پیاز حکم اِشْکِنه بی پیاز را دارد! (پ ن: اشکنه غذایی محلی به ویژه در خراسان است که پیاز جزء اصلی آن محسوب میشود!)
برای کسب اطلاعات بیشتر به منابع زیر مراجعه نمایید.
Saunders , Mark ; Lewis, Philip; Thornhill, Adrian (2009). Research methods for business students. Fifth edition. Harlow: Pearson Education
دانایی فرد، حسن؛ الوانی، مهدی؛ آذر، عادل (1383). روششناسی پژوهش کمی در مدیریت: رویکردی جامع. تهران: صفار، اشراقی.
کرسول، جان دبیلو (1391). پویش کیفی و طرح پژوهش: انتخاب از میان پنج رویکرد (روایت پژوهی، پدیدارشناسی، نظریه دادهبنیاد، قوم نگاری، مطالعه موردی). ترجمه حسن دانایی فرد و حسین کاظمی. تهران: صفار، اشراقی.
منبع: lisna
گردآوری: شهاب ضیائی
- ۹۵/۱۰/۱۵