گذری بر آیین نوروز از منظر انسانشناسی
منبع- ویژهنامه نوروزی ماهنامه مدیریت ارتباطات
محمد عارف- انسانشناس و استاد دانشگاه
نوروز در ایران باستان و به ویژه در هزارههای پیش از میلاد مسیح که گاهشمار طبیعی ایرانیان، تنها در دو فصل زمستان و تابستان گرد میآمده، از اهمیتی همهجانبه برخوردار بوده است.
به همین نسبت آیینها که زاییده شرایط روحی روان مردم فلات ایران بوده در تار و پود فرهنگ مردم نقشهایی بسزا را بازی میکردهاند. چوپانان و کشاورزان از آیینهای «عروسی فصل زمستان» و «سلطانی فصل تابستان» دست میشویند و «زَینَه» را با «هَمَه» در هم میآمیزند، تا تحول همهجانبه انسان با طبیعت را در محضر نیروهای مافوق طبیعت به سور بنشینند. البته با این پیشنیاز که سر و دل را به خانه تکانی از بدیها و معماری نوین نیکیها وادار کرده باشند. بنابراین بیسبب نیست که هفت عنصر کامل و جامع؛ مهربانی و عشقورزی، پزشکی و طبابت، خویشتنداری به گاه شکست و مرارت، ایمان و برکت، پویایی، نشاط و حرکت، تلاش برای فراهم کردن امکانات و امنیت و هوشمندی و زکاوت را در سفرهای به وسعت کره زمین که همانا سینههای خود میدانند، میگسترانند و از خداوندگار مهربانیها سالی را به وسعت سفره نوروز طلب میکنند.
نوروز و آیینهای کهن آن را در حقیقت میتوان به پیوند نهادین «انسان» با «بوم» معنا کرد. ایرانیان همواره این فرآیند کیهانی را تا امروز گرامی داشته و گاهی نیز تمرد از آن را نامبارک میدانند. نوروز برای مردم ایران فقط به منزله تبدیل سال و تقویم روزگار نیست بلکه آن را ایستگاهی جهانی با حیاط خلوتی به گستردگی همه کائنات، باشندگان و حتی خداوند هر دو کیهان میدانند. در بسیاری از آیینهای مربوط به نوروز، اساسهای علمی شناخته شدهای در حوزههای انسانشناسی، بومشناسی و دینشناسی آشکار میشود. گرایشهای گونهگونی که در رفتارها، پندارها و گفتارها به نمایشگری با تنپوشهایی از کارکرد، اشاعه، تطور، تکامل، ساختار و در نهایت قانون تشابه خود را مینمایند و انسان ایرانی نیز در هر شرایطی «سر» و «دل» خود را در گرو این تختگاه آکنده از شکوه مهر و گذشت و کمال و معنویت میگذارد تا هر دو کیهان آسمانی و زیرین را به سود خویش بگذراند.
فرهنگ عامهنگاران داخلی و خارجی درباره نوروز ایرانی و خاستگاه جهانی آن مطالب فراوانی به چاپ رساندهاند. از ابوریحان و قلقشندی گرفته تا انجوی شیرازی و هاشم رضی، یافتههای غنی خود در زمینه نوروز و روابط علی معلولی آن با انسانها را به صورتهای گوناگونی منتشر کردهاند؛ تأثیراتی ماندگار بر ارتباطات انسانی که از دیرباز تاکنون همچنان زنده و پابرجا مانده است؛ چراکه در آیینهای نوروزی تأکید اصلی بر گسترش ارتباطات میان انسانها و بهبود تعاملات میان آنهاست و برای این کار از ریزترین نشانهها گرفته تا عرفهای برجسته آن، با نیت شادی و خیر شکل گرفته است.
کوششهای دیرهنگام و نه چندان موفق محمد میرشکرایی برای ثبت نوروز در دههای که گذشت نیز بر هیچکس پوشیده نیست، اما ساختارشناسی و بررسی خاستگاهشناختی آیینهای مربوط به آن هنوز در هالهای از ابهام به سر میبرد. نگرشهای توصیفی به آیینهایی مانند پنجه و زن پادشاهی، چارشنبه سوری، شال سالاماک، شالاندازی، تُخ تُخ، هفت سین، تونلکشی، سیزده بدر، سبزه و آب، آینه و آب، قند و سبزه، اسکناس و قرآن، فال و عشق و حافظ، سوزناندازی و منجوق سالماک، دید و بازدیدهای سلسله مراتبی، عطرافشانی شبانه در کنار آتش، زردی و سرخی، تا نگاهبانی آتش در قوم ارمن (دِرِن دِز یا تیاران تاراج) و کبوترپرانی تا سورپ سارکیس قفقازیها از منظر انسانشناسی هنوز مورد مداقه و تحلیلی مستدل قرار نگرفتهاند. دانش انسانشناسی در ایران هنوز از بنمایههای پژوهشگران فرهنگ مردم (فولکلور) سود میبرد و این درخت تنومند کهنسال ایرانی در مصاف باد و باران و توفان و سرما و گرمای طبیعی قرار دارد، اگر چه همواره در سینههای مردم عاشق ماوا گزیده است. با این حال نوروز باستانی ایران همچنان با همان کارکرد دیرین یعنی تعاون، همدلی، عشق به نیاکان و نگاه به آیندگان در خانههای مردم امروز ایران معنا شده و تا ایرانی هست این نمادها و تمثیلات و نشانهها همین معنا را داشته و خواهند داشت؛ نشانههایی که دارای کاربردی معنوی، در راستای قوام ملی، فامیلی، خویشاوندی، خانوادگی و فردی است. آیینهای نوروز از دو سوی مهم مقابله با اهریمن (ارواح خبیثه فردی، بومی، ملی) و آشتی با سرشت پاک (فرشتگان معنوی) به استمرار چند هزار سالهای اهتمام ورزیده است که این هر دو با انسان پا به حیاط گذاشته و همچنان خواهد بود. بنابراین مطالعات انسانشناسی همواره درصدد یافتن روابط علی و معلولی بین این دو (انسان با طبیعت) است.
در بسیاری از آیینها وجه زنانه بر مردانه قویتر است و در دیگری وجه دینی بر بومی و یا برعکس و همه اینها با تکیه بر سیستمهای سنتی نیاکان برای امنیت، آینده، تشکر از نیروهای ماورا الطبیعه و تحویل زمان به انسانهای مشتاق روحانیت و معنویت به کار گرفته شدهاند. استفاده از رنگهای شاد، روحانی، آسمانی و پویا در لباسها تا سفرهها و خانهها، گردهمآییها و حل مشکلات مردمی، فراری دادن پلیدیها و زشتیها، گفتوگو با سبزه و رودخانه و کوه و دشت و سالمندان از برکات نوروز و تحول درونی انسانهاست. نوشیدن و خوردن غذاهای مفید و نگاهدارنده نیروهای مقاوم در برابر سموم و میکروبها، بررسی سال گذشته کاری از مناظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و خانوادگی، برنامهریزی برای سالی تازه از همه منظر، آنهم در مقابل کلام و نام خدا از نکات آشکار نوروز در خانهها و سینههای ایرانیان بوده و خواهد بود. به همین خاطر، ایرانیان نوروز را در طبیعت درون و دشت بیرون به مناظره وامیدارند تا کاملتر، موفقتر، بانشاطتر، سبکبالتر و در یک کلمه پاکتر به پیش بروند و آگاهانه یا موروثی، تحول درونی و بیرونی خود را در حضور نیروهایی که میدانند سرنوشتشان به دست آنها رقم میخورد به انجام آداب و آیین های ویژه مبادرت میورزند.
بنابراین به استقبال نوروز میروند و تا سیزده بدر هم آن را بدرقه میکنند که هم میهماننوازی خود را به درستی انجام داده باشند و هم پس از خداحافظی میهمان، در منزل نمانند. تلاش و از سر گرفتن سالی تازه با نیات و اهداف و انگیزههای تازه از ویژگیهای نوروز است که از چهاردهم فروردین یعنی بلافاصله پس از سیزده بدر رقم میخورد. دانش انسانشناسی با بررسی دقیق این آیینها و به خصوص آیینهای مربوط به کشور بزرگ و پهناوری مانند ایران که با داشتن سی قوم کهن با قریحههایی منحصر به فرد، از وحدت فرهنگی قابل تحسینی در جهان برخوردار شده، ایران را هزار تویی که هر توی آن جهانی از حکمت، معرفت، و مدنیت را پنهان نگاه داشته میداند. آیینهایی که در لایههای زیرین خود، آرامش، امنیت، مهرورزی، معنویت و پویایی را به دید و بازدیدکنندگان خود عیدی میدهد.
- ۹۴/۱۲/۲۹